تدریس فعال

تدریس فعال

تدریس به روش فعال

(فراگیر محوری)

 

فهرست مطالب

عنوان                                                    صفحه

پیشگفتار  ............................................ 3                                            

بخش اول اصول آموزش فراگیر محور.......................... 5

بخش دوم:مهارت های کار گروهی............................ 9

بخش سوم:تمرین.......................................... 15

منبع................................................. 16

 


پيش گفتار

براي بهينه سازي سيستم آموزشي در ايران يكي از شيوه هاي موثر شيوه ي فراگير محوري است كه خود يكي از زير              مجموعه هاي فرايند ارزش محوري است كه رويكرد تدريس تيمي نيز ناميده مي شود. مزاياي استفاده از اين شيوه توجه به ارزشهاي انساني، افزايش آگاهي شخص از خود، فهم ديگران، اهميت توجه به احساسات و عواطف انساني مي باشد. همكاراني كه اين روش را در كلاس هاي خود بكار برده اند عملاً موفقيت خود را مشاهده كرده اند.

به اميد اينكه مقاله ي حاضر ما را در اين امر ياري دهد. در تأليف اين مقاله از كتاب بسيار ارزشمند هنر تدريس با اين روش فراگير-محوري از دونا براندز و پال گينيس استفاده شده است.

پايه گذار اين روش كارل راجرز بود. سقراط اين روش را پرسش و پاسخ مي ناميد روش تجربي، التقاطي، نظارتي فعال، مشاركي نامهاي ديگر اين فرايند است كه هدفش فاصله گرفتن از روش تدريس سنتي(معلم محور) و رسيدن به روش فراگير محوري است.

در شيوه هاي سنتي، توجه بر انتقال دانش و مهارت از معلم به فراگير بود و اختيار و تصميم گيري و اجراي آن هم به طور كامل در دست معلم مي باشد. بنابراين روند آموزش روندي انفعالي و غير فعال خواهد بود. اطاعت پاداش و تنبيه بر            رابطه ي معلم و شاگرد حكمفرماست و عدم اعتماد، تضاد، تناقض و حتي ترس، بخشي از پيكره ي نظام آموزشي سنتي             مي باشد.در اين مقاله ما محاسن روش فعال و معايب روش سنتي را فرا روي شما قرار مي دهيم تا به عنوان يك معلم دلسوز بتوانيد در راستاي آن حركت كرده و به جاي آن كه كتاب درسي را قرارداد بين خود و دانش آموز بدانيم و هدف ما تمام كردن مطالب كتاب و گنجاندن هر چه بيشتر محفوظات و مطالب در ذهن دانش آموز باشد، به شيوه اي كاملاً راحت تر، خود دانش آموز را تشويق كنيم تا با تفكّر و اعتماد به نفس راه را بپيمايد و بجاي اينكه بعد از امتحان تمام مطالب را به فراموشي بسپارد حداقل چند تغيير اساسي در طول سال در روش مطالعه ي او داده باشيم.

البته در اين مقاله هدف اين نيست كه اين شيوه ي بسيار مفيد و موثر را كاملاً جايگزين شيوه هاي مأنوس سنتي كنيم بلكه ما راهها و فعاليت هاي و ايده ها را فرا روي شما قرار مي دهيم تا به فراخور مطالب درس يا حجم و ظرفيت كلاس ها، گاهي به قلمروهاي جديد آموزش سري بزنيد و بدانيم كه اگر بتوانيم از روشهاي كهن گامي فراتر نهيم مي توانيم ادعا كنيم كه به پيشرفت و روش تدريس موفق، علاقمند هستيم.

نكته مهم اين ست كه تغيير يك شبه رخ نمي دهد. ممكن است مدتي طول بكشد تا معلم و شاگردان چگونگي كار را فراگيرند ولي همين كه يك گام از عادات خود بالاتر گذاشته ايم ان شاءا...فايده آن را به مرور خواهيم ديد. در بخش اول اين مقاله اصول آموزش فراگير محوري را تشريح كرده و آن را با راهكارهاي سنتي مقايسه نموده ايم خاطر نشان سازيم كه اين روش تاريخچه ي بسيار طولاني در جهان پيشرفته دارد و كاملاً پذيرفته شده و كارآمد است.هر چند كه در سرزمين ما هنوز حتي دوره هاي آموزشي اين روش براي معلمان در نظر گرفته نشده است.

در بخش دوم برخي از مهارتهاي كار گروهي را در سطح مقدماتي در كلاس مطرح مي كنيم و هدف فقط شناساندن تأثير عميق محصول كار گروهي است. در بخش سوم تمريناتي كه تا حدودي بتواند زمينه هاي براي مشاركت فراگيران فراهم نمايد بيان مي گردد.

در پايان فرض، بر اين است كه هر همكار بتواند حتي الامكان ابزارهاي لازم براي هرگونه تغيير را فراهم نمايد و با ديدي مثبت و غير مشروط اين پديده را بپذيرد. و به نتايج مثبت آن كاملاً ايمان داشته باشد و همچنين در آرزوي پيشرفت و تغيير باشد و هر گونه احساس ترس يا مقاومت را از خود دور كند. هرگاه بتوانيم از اين روش حتي به ميزان كمي استفاده كنيم زمينه ي كشف و شهود و آگاهي بيشتر را براي خود و فراگيران فراهم كرده ايم. البته براي معلمي كه سالها ست با روشهاي سنتي خوگرفته فراگيري دوره هاي آموزشي، آزمايشي و تجربي ضروري است. ولي به تدريج بايد دست به خطر زد و با اتكاء به نفس در صدد ابداع و واكنش نسبت به چالشهاي موجود گام برداشت. هرگاه اصول اساسي اين روش در وجود معلمان گرامي عجين گردد هر روزي از روزهاي مدرسه مي تواند روزي جديد و غير قابل پيش بيني باشد.

بخش اول: اصول آموزش فراگير محور

مقايسه ي دو روش در يك نگاه اجمالي

 

روش پيشرو

 

روش سنتي

1-مطالب درسي يك دست و كامل است

1- مطالب درسي مجزا است

2-معلم راهنماي تجربه ي آموزشي است

2- معلم فقط انتقال دهنده ي دانش است

3- فراگير، فعال است

3- فراگير نقش انفعالي دارد

4-آموزش بر پايه ي كشف راهكارهاست

4- آموزش بر حافظه و تمرين و عادت تكيه دارد

5-معيارها قراردادي براي تدريس نيست

5- معيارهاي سنجش قراردادي است

6-امتحان برگزار نمي شود

6- انگيزش بيروني است

7- برتشريك مساعي تأكيد مي شود

7- امتحان به طور منظم برقرار مي شود

8-خلاقيت زياد مي شود

8- رقابت بين افراد وجود دارد و آموزش محدود به كلاس است

9-ادراك و عمل هر دو فعال است

9- تاكيدي بر ابراز خلاقيت نمي باشد

10-يافتن پاسخ به خودي خود هيجان انگيز است

پاداش بيروني نمي خواهدچون انگيزش دروني است

10- فقط جنبه ي ادراكي دارد نه عملي به فرايند كار توجهي نمي شود

 

ابتدا به روش معلم محور مي پردازيم و ويژگيهاي آن را يكبار ديگر تداعي مي كنيم. بسياري معتقدند اين روش سنتي بسيار بي ضرر طبيعي و راحت و مناسب به نظر مي رسد چون تسلط و اقتدار معلم حاصل تسلط او بر موضوع درسي است و نحوه ي بيان و تسلط او بيانگر شخصيت و هويت اوست. هنگامي كه برنامه ي درسي مملو از مطالب حفظ كردني باشد به راحتي مي توان فهميد كه معلمان از اينكه در نقش كارشناس، اطلاعات را به ديگران منتقل مي كنند، احساس راحتي مي نمايند و حتي اگر درس را به خوبي ارايه ندهند از اينكه مقداري از درس را به بعد موكول كرده اند نيز راضي هستند.

اصولاً روشي كه روند آموزش را از بالا به پايين تحميل مي كند با رشد و بالندگي فرد تناقض دارد. نظمي كه در كلاس حاكم است اگر از خارج تحميل شده باشد با فعاليت آزاد مغايرت دارد دست يابي به مهارت هاي زنده با روش هايي كه فقط هدف نگه داشتن مطالب در حافظه دانش آموز است، مغايرت دارد. مطالب ايستا و غير پويا براي آشنايي با جهان متغير و پوياي اطراف ما تعارض عميقي دارد و لذا مي بينيم كه دانش آموز ما بعد از فراغت از دبيرستان هيچ گونه مهارت علمي و عمليِ كارآمدي ندارد.

در روش فراگير محور آزادي بي قيد و شرط نيست بلكه بايد قوانيني بر كلاس حاكم باشد كه معمولاً آن را با نظر خود فراگيران مي توان تدوين نمود. البته بايد يك جلسه را بطور فراگير اداره نمود و جلسه ي بعد فراگيران در آغاز نظر خود را بدهند و ما از بين نظريات قوانيني را استخراج كنيم و اعلام كنيم كه ما به تنبيه اعتقادي نداريم و با بحث و گفتگو به نتيجه مي رسيم. انضباطي مهم است كه از طرف فراگيران تعيين شود و پيوسته مورد حمايت گروه باشد پس با صبر و شكيبايي معلم، قوانين از بچه ها پرسيده شود، نوشته شود، دسته بندي شده، متعادل گردد و گروه مسئوليت آن را به عهده بگيرد. نكته ي ديگر قاطع بودن معلم است كه بايد عادت كنيم زود قضاوت نكنيم و پرخاشگري و خشونت نداشته باشيم و اگر با فراگير سخت و لجوجي مواجه شديم بايد توسط اوليا يا اعضاي مشاوره و ..... با قاطعيت برخورد شود. معلم حين شنيدن نظر مقابل بايد نظر خود را قاطعانه هر دفعه ابراز كند. چون با نظرش مخالفت نمي كنيد و صرفاً عقيده ي مخالف را معتبر شماريد و دوباره نظر خود را مي گوييد و اين گوش دادن به سخن فراگير در او احساس بهتري مي انگيزد و حس احترام به او تقويت مي شود، از اينكه عقيده اش را بدون ديدن مخالفت ابراز مي كند اعتماد به نفس او نيز تقويت مي شود. بايد سعي كرد در كلاس بازيهاي مختلفي را اجرا كرد تا تمركز و مهارت گروهي افزايش و تنشها كاهش و ميزان عزت نفس و موفقيت و فرصت مشاركت افزايش يابد، موانع بين معلم و فراگير بر طرف شود ميزان بي پرده سخن گفتن افراد و خلاقيت در جلسات بعد به مرور افزايش يابد.

گاهي بايد دركلاس بحث آزاد فراهم نمود. معلم سوالاتي مطرح كند و پاسخ آن را فراگيران بدهند و او فقط صحيح و غلط بودن آن را تعيين كند. معلم نبايد تلاش كند مطلبي را ثابت كند بلكه فراگيران  با تشويق نه اجبار به كار گرفته شوند و بدون مراجعه به معلم گفتگو كنند. معلم دخالت نكند و توضيح ندهد . پايان بحث نيز به اختيار فراگيران باشد.

ويژگي هاي معلم فراگير محور

1-راهكارهاي غير رسمي تدريس را به خوبي بداند

2- به كارخود بسيار علاقمند باشد

3- آمادگي فراواني داشته باشد تا بتواند كارها را از پيش برنامه ريزي كند

4- مقدار زيادي از وقت خود را صرف كارهاي تداركاتي نمايد

5- بتواند به شكلهاي گوناگون بينديشد

6- بتواند مطالب مورد نياز فراگيران را بيابد

7- حضور ذهن مهارت و تمايل به خطر كردن جهت تسهيل ارتباط بين افراد داشته باشد

8- با توجه مثبت و غير مشروط و جامع بدون پنهان كاري و بدون در نظر گرفتن ارزشيابي بگذارد تا فرا گيران عزت نفس همكاري و بالندگي را تجربه كنند .

9-معلم منابع لازم را فراهم مي سازد تا فراگير در صورت لزوم از آن استفاده كند يا گاهي پيشنهاد جديد ي بدهد.

10- معلم احساس ارزشمندتربودن پيدا مي كند وقتي خواهد ديد كه او را به خاطر مهارتهايش به عنوان يك شخص مرجع و راهنما نگاه مي كنند نه فقط انتقال دهنده ي دانش ها.

11- معلم اگر نتواند منبع دانش باشد و اطلاعات لازم را به فراگير برساند مورد استهزاي فراگير خواهد بود و جايگاه او سست و ضعيف مي شود.

ويژگيهاي روش پيشرو

1-در اين روش تحسين يا انتقاد معلم جايگاهي ندارد. تنبيه و پاداش علاقه ي اجباري ايجاد مي كند. رفتاري كه در جستجوي تأييد ديگران باشد مانع از مشاركت مي گردد.

2- توجه واقعي است و تحت فشار پاداش و تنبيه نيست (توجه را مي توان به زور برانگيخت ولي علاقه را نمي توان)

3- پرقدرت ترين و هيجان انگيز ترين پاداش آن است كه جنبه ي دروني داشته باشد.

4- ايجادگفتگو بين كارآزموده هاومبتديان مي باشدكه همين گفتگوها  دانش ها را دروني  مي سازد.

5- گفتگوها و مكالمات فراگيران داراي ادب و نزاكت مي شود .

6- عبارت افراد بايد بياموزند، بايد انديشيدن را فراگيرند، تبديل مي شود به اينكه هرگاه افراد متوجه شوند يك موضوع آموزشي فهميدني است تصميم مي گيرند آنرافراگيرند و انديشيدن را به طور كامل و بدون كمك و اجبار ديگران فرا مي گيرند.

7- اگر معلم به اين روش به شكل مناسبي ننگرد نه تنها زيان بارتر از قبل خواهد بود بلكه ايجاد اين فضا معلم بي تجربه را سست تر و موجبات اتلاف وقت خود و ديگران را فراهم مي كند.

8- اگر معلم در روش فراگير دائماً در حال يادگيري باشد از لحاظ هوشي، عاطفي و رواني هيجان و علاقه ي بيشتري به شغل خود نشان خواهد داد.

9- معلمي كه شاگردان رابا اسم كوچك حفظ مي كنداولين تأثير رابر فراگيران خودايجادمي كند

10- واقعاً به سخنان فراگيران توجه كند

 

بخش دوم: مهارتهاي كار گروهي

الف - مهارت يادگيري عاطفي

در مدارس گاهي بخاطر اتفاقي روحيه ي بچه ها بد و كلاس داراي تنش و اضطراب است به جاي       بي تفاوتي و ادامه ي كار بايد مدتي را صرف بحث درباره ي موضوع كرد. ولي نه از بچه ها و نه از مدير هيچ جانب داري نشود بي طرف باشيم و فقط گوش دهيم. هيچگاه نيازهاي عاطفي بچه ها را سركوب نكنيم. نبايد هيچگاه بگوييم اين مسائل در تخصص ما نيست به ما ربطي ندارد. زماني كه صرف آموزش عاطفي مي كنيم حائز اهميت است و حتي بايد دوره هاي آموزش مهارت برقراري ارتباط باديگران را براي همكاران گذاشت روابط عاطفي كه در موضوع درس دخيل است يكي محتواي خود دروس كه بايد رابطه ي عاطفي و زيبايي شناسي بين موضوع كتاب و محيط او طبيعت برقرار كرد و ديگري نگرش بچه ها به درس (تنفّر-خوشامد) كه بايد نظر آنها را درباره ي اين دو نكته جويا شد. جهت آموزش اين مهارت تمريني در بخش سوم آمده است.

 

ب) مهارت گفتن حقيقیت

 هرگز به خودمان دروغ نگوييم بذله گو بودن معلم يا در تمام طول كلاس با بياني خشك و رسمي صحبت كردن كاملاً تصنعي و غير واقعي است. بايد به قدر كافي اعتماد به نفس داشته باشيم و در كلاس درس خودمان باشيم و به چيزي كه نيستيم تظاهر نكنيم با فراگير مانند همكلاسي خود برخورد كنيم. شفاف يكرنگ و صادق باشيم. و حقيقت گويي را در تمامي لحظات رعايت كنيم.

 نظر فراگير را بخواهيم تصميم گيري را به عهده ي خود فراگير بگذاريم هرگاه فراگير نظر مي دهد حتماً به پاسخ او توجه كنيم. اگر آمادگي شنيدن نظرات بچه ها را نداريم نبايد سوالي مطرح كنيم سپس پاسخهايي كه پذيرفته ايم را  عمل كنيم به عقايد آنها ارزش بگذاريم.

پ) ارزيابي اشتباهات

اشتباهات حكم سخن كفر آميز ندارد آن را محكوم نكنيم يا مورد استهزا قرار ندهيم. فقط در امتحان به دنبال جواب صحيح باشيم ولي در كلاس و تدريس صحيح و غلط را كنار بگذاريم هدف بكارگيري فكر و ايجاد محاسن بسيار ديگري است تا تصحيح اشتباهاتِ دانش آموزان. اگر بخواهيم اعتماد فراگير را جلب كنيم بايد پذيرش و محبت و احترام مارا بدون قيد و شرط، احساس كند. يعني بداند كه يك شخص هميشه خوب است ولي گاهي رفتار او خوب نيست در حالي كه مي داند خودش مورد پذيرش است سعي مي كند رفتار خود را تغيير دهد و احساس مثبت و متقابل ميان معلم و شاگرد ايجاد مي شود.

راهبردهاي مديريت كلاس

   جهت اجرايي شدن روش مشاركتي در كلاس پنج راهبرد را بايد مدّ نظر قرار داد.

راهبرد اول: دايره وار نشستن و فوايد آن

1- تماس چشمي برقرار مي شود .2- همه در موقعيت يكسان هستند.  3- گوش دادن به سخنان معلم آسانتر است .4- مانعي بين معلم و شاگرد نيست همه خود را يك گروه حس مي كنند.  5- راحت تر با هم صحبت مي كنند. 6- معلم هم به يك عضو گروه تبدیل مي شود .7- محيط امني براي صحبت كردن و ابراز عقايد به وجود مي آيد . 8- بدون ترس از مورد تمسخر قرار گرفتن نظر مي دهند. 9- چون هر حركتي باعث جلب توجه ديگران مي شود رفتار نامطلوب مثل خوردن،خوابيدن،  به رويا رفتن، درس ساعت بعد را خواندن،خط خطي كردن و .... از بين مي رود .10-   فراگير به طور خود انگيخته صحبت مي كند. البته در اين روش دو مشكل نيز وجود دارد اول اين كه فراگيران از اينكه در معرض ديد ديگران هستند ابتداي كار خجالت   مي كشند ديگر اين كه گاهي احساس دلتنگي و  تنش و هيجان ویا میل به شلوغي پیدامي كنند.

راهبرد دوم: نوبت  

مدت زماني كه افراد فرصت دارند در خصوص موضوعي چيزي بگويند هيچ كس نبايد درباره ي نظر ابراز شده توضيحي بدهد حتي معلم. اگر كسي نظري نداشت مي تواند بگويد نظري ندارم. هدف از نوبتي كردن دادن فرصت به فراگيران است ولي چون اجباري نيست و آزادي بيشتري ايجاد مي شود اظهار نظر ها بيشتر مي شود.

اگر تعداد افرادي كه چيزي براي گفتن ندارند زياد شد لازم است بگوييم افراد گروه موضوع را با هم مورد بحث قرار دهند. اگر ترس از ابراز نظر از بين برود تعداد افرادي كه چيزي براي گفتن ندارند كم مي شود. بهتر است ابتدا نظريه هاي مخالف و سپس نظرات موافق گفته شود تا نسبت به درس نگرش مثبت تري پديد آيد. آزادي جهت شركت نكردن در اين فعاليت بسيار اهميت دارد و سبب ايجاد اعتماد در فراگيران مي گردد. موضوع ديگر اين كه نبايد سخن ديگران را قطع كرد و هيچ كس از جمله معلم نبايد در خصوص سخنان ديگران توضيح دهد چه مثبت چه منفي فقط با دقت شنيده شود.

راهبرد سوم : مهارت گوش دادن

اين مهارت به مثابه روغني است كه يك دستگاه پيچيده با آن بدون سرو صدا كار مي كند. پس بالاترين اولويت گروههاي فعال است. ما معمولاً گوش نكردن را بيشتر از گوش كردن مي دانيم. معلم بايد در برابر اظهار نظرها بي تفاوت باشد تا ديگران عقايد خود را ابراز كنند. لذا همه ي فعاليتها برعهده ي معلم نمي باشد و حالت پرخاشگري يا درون گرايي فراگيران بخاطر جو صميمي برپايه ي همكاري از بين مي رود. گوش دادن و تمرين اين مهارت اهميت حياتي براي كلاس دارد. رعايت موارد زير مهارت گوش دادن را در ما افزايش مي دهد.

  1- آرام و ساكت بودن

 2- نگاه كردن به شخص گوينده

 3- خودداري از انجام هر كاري بجز گوش دادن

 4- واكنش مناسب نسبت به سخنان او،لبخند،سرتكان دادن بطورخودجوش نه تصنعي،تماسهاي چشمي

 5- انديشيدن درباره ي معنا و مفهوم مطلب او

6- خودداري از هر گونه سوال

7- خودداري از اظهار نظر و قضاوت

8- پاسخهاي كوتاه درباره ي نكات كليدي سخنان گوينده مثل بله مي فهمم منظورتان چيست...

براي اينكه ببينيم آيا شنونده خوبي هستيم يا نه به تمرين شماره 2 در بخش سوم رجوع شود.

راهبرد چهارم : ذهن انگيزي

يعني ابتدا موضوعي را مطرح كنيم و سپس نظريه فراگيران را بپرسيم.

اين راهبرد چهار هدف دارد 1- ايجاد سريع تعداد زيادي فكر بكر

2- ايجاد خلاقيت و تفكر براي  مراحل بعد

3- مشاركت تمامي افراد گروه در اين كار

4- نشان دادن اينكه كار افراد به صورت گروهي بازده بهتري دارد

درباره ي هر موضوع نظريات را بپرسيم بدون اولويت و بدون اسم يادداشت كنيم هيچ اظهار نظري نشود و فقط ارائه شود. الزام نيست دست بلند كنند فقط ابراز كنند. نظريات ارزش گذاري نشوداگر كسي اظهار نظر نكرد صبر كنيد و مأيوس نشويد چون مي فهمد كه در اين سكوت شما مسئوليت را به او واگذاشته ايد. اگر نظريه ارائه نشد باز خواست نكنيد در سكوت كلاس از ذهن انگيزي به مثابه يك عامل فعال كننده استفاده كنيد. هيچ گاه از سخنان طعنه آميز و تحقير كننده استفاده نكنيم زيرا سخن تمسخر آلود بزرگترين عامل از ميان بردارنده ي اعتماد مي باشد مگر در فضايي كه به شوخي هاي كنايه دار شما عادت كرده باشند.بعد نظريه ها را به چند دسته تقسيم كنيم به ترتيب اهميت طبقه بندي نماييم و تصميم و انتخاب با گروه باشد. اگر هر آنچه مي گويند يادداشت نماييد بزودي از جوابهاي بچه گانه و حتي گستاخانه خودداري مي كنند. هدف از ذهن انگيزي خودشناسي است كه بطور ظريف و موثر انجام مي شود چون هيچ كس ارزيابي نمي شود و حتي معلوم نمي شود كدام اظهارنظر از چه كسي بوده است احساس نگرش مثبتي ايجاد مي شود مبني بر اين كه تو ارزشمند هستي، با ديگران برابري و به سخنان تو گوش داده مي شود.

راهبرد پنجم :بازي انتظار كشيدن

 ساكت كردن كلاس با فرياد معلم خودباعث سرو صدا و ايجاد تنش مي گردد و بيهوده ترين و انرژي سوزترين كار معلم است. و به زبان بي زباني مي گويد من مسئول ساكت كردن شما هستم و شما  نمي توانيد اين كار را خودتان انجام دهيد و به اين ترتيب نوعي درگيري ايجاد مي شود كه مي تواند مثل جنگ تلقي گردد و وضعيت برد و باخت ايجاد مي شود. براي ايجاد آرامش شما بايد بازي انتظار را انجام دهيد.يعني اينكه ساكت بنشينيد بدون اخم و صبور به حال خود افسوس نخوريد يا ناشكيبايي نكنيد. چند نفس عميق بكشيد واقعاً و از ته دل صبور باشيد نه تصنعي و در ذهن شما اين باشد كه هدف شما اين است كه آنان را تشويق كنيد تا مسئوليت رفتار خود را بر عهده بگيرند. اگر فراگير ببينيد ما منتظر سكوت هستيم آرامش ما به آنان سرايت مي كند و به اندازه ي ما احساس مسئولیت مي كنند البته گاهي چون سرگرم كار ديگري هستند بايد به نوعي توجه آنان را جلب كنيم.با اجراي راهبردهاي پنج گانه مي توانيم به مرور بستري مناسب براي پراكندن بذر علم و دانش در ذهن و انديشه فراگيران فراهم سازيم.

در جايي كه فيلسوفي چون دكارت با اين پرسش كه: «چگونه مي توان از صحت همه چيز اطمينان داشت در حاليكه علوم جديد حقايق قديمي را باطل مي كنند»و وقتي كه باهوشترين افراد تلاش كرده اند دريچه ي ادراكات ما را گشوده و استعدادهاي بالقوه ي ما را با كنارگذاشتن موضوع صحيح و غلط گسترش دهند، نبايد معلمان، خرد و دانش را در انحصار خود بدانند. سقراط مي گفت: من فقط سوال مي كنم نه اينكه تدريس كنم تا مخاطب من در كسب دانش با من سهيم گردد و بدين ترتيب من هميشه در حالتي هستم كه عقيده ي مخاطب خود را جويا مي شويم نه اينكه چيزي به او بگويم يا توضيح بدهم و ذهن او را با انديشه ي تلقيني خود بسته نگه دارم.

نكته آخر اينكه اگر اعتماد فراگير را جلب كنيم و با او گرم و صميمانه صحبت كنيم فضايي حاكي از پذيرش و همكاري به وجود مي آيد عطوفتي كه معلم با رفتار محبت آميز به دانش آموز داشته باشد بدون خطر از دست رفتن كنترل كلاس، جو اعتماد را حاكم مي كند و فراگير با آرامش به ابراز نظر و سوال و جواب مي پردازد. برخي به راحتي دست روي           شانه ي دانش آموز مي گذارند و اجازه مي دهند دانش آموز دست بر شانه ي معلم بگذارد در حاليكه گروهي اين كار را تجاوز به حريم خصوصي خود مي دانند بعضي ممكن است سوء تعبير كنند يا نگرش غيررسمي را سبب شود و احترام از بين رود و نظم و انضباط تضعيف شود. باز تأكيد اين نكته كه هدف اين است كه افراد در كلاس  احساس راحتي نمايند و سد موجود بين معلم و شاگرد شكسته شود اگر او ما را لمس كند نشان داده ايم كه او را به مثابه يك فرد پذيرفته ايم و اگر او را منع كنيم پيام اين است كه تو و من مي بايست از هم دور باشيم و فاصله ي خود را حفظ كنيم. اگر اين مانع برطرف شود، افراد تشويق مي شوند با تمام توان ذهني و استعداد خود كار كنند. خلاصه ي بحث اين كه ضمن تدريس فعال مهارتهاي زير در فراگيران تقويت مي شود.

1- گوش دادن 2- يادداشت برداري 3- درك مطلب 4- خلاصه نويسي 5- طرح سوال 6- تفكر و تعمق 7- سازماندهي و طبقه بندي 8- بحث كردن و سخنراني

گردهم نشستن به جاي پشت سرهم بودن، بي پرده و صادقانه صحبت كردن ،مودبانه صحبت كردن،نگرش مثبت و غير مشروط داشتن، تصميم گيري گروهي و اختياري بودن مشاركت، هرگاه اين شرايط فراهم شود هر فعاليتي در كلاس              مي تواند بستري شود براي اينكه فراگير جايگاه واقعي خود را به مثابه كانون و محور تجربه يادگيري در كلاس درس پيدا كند.

 

بخش سوم : تمرين ها

تمرين اول : مهارت يادگيري عاطفي

درباره ي تولد-ازدواج-مرگ عزيزان – لحظات هماهنگي با طبيعت لحظه اي كه همراه ديگران لذت برده ايد. تجربيات كلاسي را غني تر كنيم. در احساسات فراگيران سهيم شويم واز آنان بخواهیم از خاطرات خود برای ما بگویند.

 

تمرين دوم: مهارت گوش دادن

موقع صحبت کردن  دیگران كداميك از اين كارها را انجام مي دهيم؟

1- سخن او را قطع كرديم. 2-سررشته ي مطلب را بدست گرفتيم. 3-ضمن صحبت چراغها را خاموش كرديم.4-موضوع را عوض كرديم. 5-پاسخهاي نامربوط داديم. 6-صبر نكرديم تا سخن اوتمام شود.

اگر به سه مورد از موارد فوق عمل كرده ايم بدانيم شنونده ي موفقي نبوده ايم!

منبع :

دونابراندز و پال گینیس – هنر تدریس به روش فراگیر محوری – ترجمه : دکتر کتابی - چاپ اول 1385

 

 




:: موضوعات مرتبط: مقالات , ,
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : محسن
تاریخ : جمعه 16 آبان 1393
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: